امروز در فارسی ساید ۹ دانشمند دیوانهی تاریخ را معرفی میکنیم.
در سال 1954 دانشمندی اهل شووری "سگی دو سر" را به جهان معرفی کرد. این سگِ دوسر که ترکیبی از یک سگ از نژاد ژرمن شپرد و یک توله سگ بود ظاهری ناخوشاید داشت.
این توله سگ میتوانست شیربخورد اما شیر از لای بخیههای نامناسبی که بر گردنِ سگ بود بیرون میریخت. این دو سگ خیلی زود بعد از انجامِ آزمایش به علتِ مشکلاتِ اساسی در آزمایش از بین رفتند. اما این دانشمندِ دیوانه در طی 15 سال بعد از این اتفاق به 19 پیوندِ دیگر دست زد که همگی ناموفق بودند.
در دهه 1800 میلادی، در جریان شیوع تب زرد، دکتری از اهالی فیلادلفیا بر این باور بود که تبِ زرد بیماریِ واگیرداری نیست. او برای اثبات ادعایِ خود، باقیماندههایی از استفراغ ِبیماران ِمبتلا را بر روی زخمهای بدن ِخود میریخت. او به تب زرد مبتلا نشد اما بعدها اثبات شد که این بیماری تنها از طریق ِنیشِ پشه و از طریقِ انتقال مستقیم به خون منتقل میشود.
جوزف مینگل که از پزشکانِ ارشد ارتش اس اس به شمار میرفت با انجام ِآزمایشاتِ سنگدلانهاش بر روی اسیرانِ جنگی، به فرشتهی مرگ شهرت یافت.
او در اردوگاه آشوییتس مطالعات گستردهای را بر روی دوقلوها انجام داد. معمولا بعد از انجامِ آزمایشات او، دوقلوها کشته میشدند و بدنهایشان از بین میرفتند. در جریان ِاین آزمایشات او دوقلوها را به همدیگر میدوخت تا دوقلوهای بهم چسبیده درست کند. درحین این عملیات عمولا کودکان دچارعفونتهای جدی میشدند.
یکی از دستیارانِ او معتقد بود که حتی خودِ او هیچ اعتقادی به آزمایشاتی که انجام میداد نداشت. اغلب عملهای جراحی که انجام میداد بدون استفاده از مواد ضدعفونی کننده و آنتی بیوتیک انجام میشد. قربانیانِ او بیشمار بودند و هیچوقت در موردِ مرگِ هیچ کدام از آنها به کسی پاسخگو نبود.
جان کانراد یکی از دیوانهترین دانشمندان در طول تاریخ بود. مردی که ایدهی اصلی ساخت فرانکیشتاین به اون نسبت داده میشود در سال 1673 در قصر فرانکیشتاین در آلمان به دنیا آمد.
او بعد از آموختن الهیات، فلسفه و کیمیاگری، به ساخت روغنی عجیب مخلوط از خون و استخوان حیوانات روی آورد که قرار بود رویای همیشگی داشتن ِزندگیِ جاوید را با آن تحقق ببخشد!
علاوه بر این او سعی داشت تا در مراسم ِتدفینی با استفاده از یک شلنگ و مقداری روغن روح یک انسانِ زنده را به جسدی بی روح منتقل کند که مسلما این ایدهی او نیز با شکست مواجه شد.
برادرزادهی لویجی گالوانی بزرگ، ایدههای عمویش را مبنی بر شوک الکتریکی بر پاهای قورباغه گسترش داد. لوییجی گالوانی بزرگ با آزمایش بر روی پاهای قورباغه متوجه شد که الکتریسیته عضلات را سفت و منقبض میکند. اما خواهرزادهی او، اینکار را بر روی جسد ِیک مرد قاتل آزمایش کرد!
او در مقابل تماشاچیانِ بسیاری، میلههای فلزی که حاوی جریان الکتریسیته بودند از بدنِ مرد ِقاتل عبور داد. دستها و پاهای او به بالا رفتند و چشمانش بیرون پریدند!
تماشاچیان این مراسم که به وحشت افتادند و میگفتند که مرد قاتل دوباره زنده شده و باید دوباره اعدام شود.
آزمایشاتِ سرجی بر روی سر یک سگ، ایدههای اولیه را به جراحان برای عمل قلب باز داد. او یک روش درمانی سنگدلانه داشت و ماشینی را طراحی کرده بود که سرِ چندین سگ را بعد از بریدهشدن از بدنشان، زنده نگاه میداشت.
در سال 1928 این آزمایش برای اولین بار در مقابل چشم تماشاچیان انجام شد.
او در مقابل چشمانِ تماشاچیان، با زدن تبر روی میز نشان داد که سر سگ کاملا جداست. پس از آن بر چشمانِ سگ نور انداخت و سگ پلک زد. علاوه بر این به سگ مقداری غذا داد!
گرچه آزمایشاتِ اون مبنای بسیاری از موفقیتها در دنیایِ علم پزشکی بود، اما به دلیل سنگدلی او در آزمایشاتش، موردِ تنفر تماشاچیان قرار گرفت.
شیرو ایشی پزشک ِ مختصص میکروبیولوژی در ارتش ژاپن در جریانِ جنگ دوم چین و ژاپن در سال 1936، با در اختیار داشتن 150 ساختمان در فضایی به بزرگی 6 کیلومترمربع خارج از ژاپن شروع به آزمایشاتِ مخفی برای ارتش دولتِ ژاپن کرد.
جنایاتی که توسط او و زیردستانش در این ساختمانها صورت گرفت غیرقابل باور است: زندهشکافی انسان( حتی زندهشکافیِ زنانِ باردار)، قطع عضو زندانیان و پیوند ِمجدد به سایر اعضای بدن، منجمد کردن یا ذوب کردن ِاعضایِ بدن زندانیان در حالی که زنده بودند. علاوه بر این از زندانیان به عنوانِ اهداف زنده برای آزمایش موشک، نارنجک و شعلههای آتش استفاده میشد. زندانیان با ویروسهای مختلف آزمایش میشدند تا شیوهی مرگشان مورد مطالعه قرار بگیرد. زنان و مردانِ زندانی از طریق تجاوز با ویروس سوزاک و سیفلیس آلوده میشدند تا موردِ آزمایش قرار بگیرند.
این پزشکِ شیطان صفت با گرفتن ِامنیت از دولت امریکا بعد از اتمام جنگ هیچ زمانی را برای مجازاتِ جنایاتش سپری نکرد و در سن 67 سالگی بر اثر سرطان حنجره مرد.
این پزشک اسکاتلندی با وجود درمانهای فوقالعادهای که در دورانی پزشکی خود داشت، به دلیل آزمایشاتِ عجیب و سنگدلانهاش بر روی "متیو کلیدنسدال" به شهرت رسید. ( متیو کلیدنسدال به علتِ قتل به اعدام محکوم شده بود و لحظاتی قبل از این آزمایش مرده بود)
اولین آزمایش اندروو شامل برشی از پشتِ گردنِ او بود. قسمتی از مهرههای او در این آزمایش برداشته شد. دومین آزمایش مربوط به برشی از پهلوی او بود و سومین برش مربوط به قسمتی از پاشنهی پا. او با اتصال باتریهایی به پشتِ گردن و پهلوی او، با شوک الکتریکی وی را به تشنجی وحشتناک کشاند و پس از آن با اتصال باتری به پشت پای او، وی را دوباره به زندگی برگرداند! این پزشکِ مصمم، با اتصال باتریهایی به سایر نقاط بدنِ او، از جمله صورتِ او حالتهای مختلف از جمله خشم، خوشحالی، ناراحتی و خنده را در صورتِ او نمایان کرد.
این نمایش در مقابل چشمِ مردم، ترس و وحشتِ فراوانی را در آنها بوجود آورد تا جایی که یکی از پزشکانی که وظیفهی نظارت بر این آزمایش را داشت از هوش رفت.
این دانشمند انگلیسی با علاقهی منحصر به فردش به روباتها، اولین دانشمندیست که ایدهی سایبورگ را مطرح کرد.
در سال 1998 او با گذاشتن یک فرستندهی الکترونیکی به زیر پوستِ خود، دست به کنترل چراغها، درها و وسائل الکترونیکی اطراف خود زد. دلیل اصلی اولین آزمایش او رسیدن به این واقعیت بود که بدنِ انسان تا چه حدی توانایی پذیرش تراشههای الکترونیکی را دارد.
در سال 2002 ، تراشهای پیچیدهتر به سیستم عصبی او متصل شد که میتوانست به کل سیستم عصبی او دسترسی داشته باشد. این آزمایش در زمان خود بسیار موفقیت آمیز بود. او در سالهای بعد با انجام ِآزمایشاتی بر روی همسرش سعی در گسترش خلاقیتهایش داشت و آزمایشات ِوی تا اتمام ِنهایی همچنان در حالِ انجام است.